خداوندا تو نیکویی
به شادی می سرایم باز
کنم حمدت که بگشودی
زبهر آدمی این راز
اجابت کرده ای من را
به دست راستت خواندی
چه ترسم من دگر از کس
نجاتت را بمن دادی
مددکاری که در تنگی
توکل بر تو ما را بس
در این حجمه ز رحم تو
نمانده پیش رویم کس
ترنّم بر لب عادل
سرود فتح می خواند
به دست راست بنشسته
خداوندی که می آید
به صحن قدس و عدل تو
کنون وارد شدَستم من
کنم حمدت که بگرفتی
گناه و موت،از این تن
تو سنگی را که رد کردند
بنای کنج بنهادی
تبارک نام و حمدت باد
از این مهر خداوندی
کنون ای قوم اسرائیل
خدا ترسان!خدا با ماست
سرایید نام قدوسش
وزان رحمت که پابرجاست
حامد
354
امتیاز دهید page
354