فیض خداوند

خواندنی > شعر > فیض > فیض خداوند

زِ رَهِ فیض خداوند به من داده نجات

 نکنم فخر به اعمالِ نکو یا که به ذات

 نَبُوَد فیض زِ ما بلکه عطایی زِ خداست

 که در عیسی زِ ازل داده به ما او که خداست

 پارساییِ من از دولت پُر فیضِ خداست

 فدیه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی جانِ گنهکار در عیسای خداست

 چه عجیب است و چه کافی است مرا فیضِ خدا

 چو بسی مایه‌ی آرامش و شادی است مرا

 به من آموخت همی فیضِ خداوندِ حکیم

 که زِ دل دور کنم جمله‌ی افکارِ قدیم

 ندهد فیضِ خدا راه به اعمالِ فُجور

 نروم باز به اُردوگه و دامانِ شرور

 شدم آزاد زِ ظلمت زِ مجازاتِ مهیب

 چون که بخشید گناهانِ مرا روی صلیب

 برگزیده است مرا قادرِ فیاض و رحیم‌‌

هللویاه بر این فیضِ مبارک و عظیم 

پیمان کیانی

389
امتیاز دهید page
گرانبها در شبکه های اجتماعی
389