ناجی

وقتی غم دارم و خستم

وقتی تلخ و دل شکستم

وقتی درها همه بسته

دشمن در کمین نشسته

وقتی نور نیست و تاریکه

راهم سنگلاخ و باریکه

وقتی بغض دارم ز دنیا

اشکم بند نمی یاد اصلآ

باز میرم به نزد عیسی

تا بده زخمهامو شفا

می گم ای خداوند خدا

صخره و پناه و ملجا

دیگه قوتی ندارم

درموندم  زخمی و تنها

خدا پاهایم میلرزه

قلب و روحم پر ترسه

چه کنم من ای خداوند

با غم این قلب پر درد

اشکهامو میریزم به پاش

میبوسم سوراخ پاهاش

دست میگذاره روی قلبم

زخمهامو میگذازه مرهم

روحشو میریزه در من

تا بشه قوت و همدم

دوباره من جون میگیرم

عشق اون کرده اسیرم

اکرم 

گرانبها در شبکه های اجتماعی
349