پیام مسیح به هفت کلیسا
آن کس که هفت ستاره را داراست
در میان هفت چراغدان طلاست
وعده اش رفتن به بهشت خداست
دادن نعمت خوردن از درخت حیات
آن که اول هست و آخر , مرد و زنده شد در عالم
وعده اش تاج حیات است , مرگ دوم نامراد است
آن که شمیرش دو دم است , تیز و بران و به جنگ است
وعده اش منای مخفیست , نام تازه ات بر سنگیست
آن که چشمانش چو آتش , پاهایش برنج تافته ست
میدهد آن اقتدارش , میدهد اختر صبحدم
تو کنی سلطه بر ملت با عصای آهنین ات, تا به آخر تو نگه دار , اعمال خوب مسیحت
آن که هفت روح خدا را , هفت ستاره را چو داراست
وعده اش , رخت سپید است , هم قدم با آن دلیر است
آن که صاحب کلید است , صاحب حق و قداست
او که صاحب گشودن یا که بستن هر باب است
وعده اش چو هست با قدرت , تو شوی ستونی محکم در آن معبد خداوند
میدهد نام نوینی در آن شهر با شکوهمند
آن که مبداء آفرینش خداست , شاهد امین و راست و باوفاست
وعده اش , نشستن در کنارش هست , پوشیدن لباس سپید بر تنت هست
میپوشاند عریانی ات را از عیب هایت
میدهد مرهمی بر چشمانت
میشوی بینا که خداوند هست
که خدا هست و تو را دوست دارد
هان! که بر در ایستاده میکوبد , برخیز و باز کن در را به رویش
تا ببینی لبخند با شکوهش , که شوی همسفره با یار جاودانت
میترا