من ترسم ز آن خصمممن خستم از این ترسممن پرسم ز «من هستم»؟من پستم چنین هستم؟آنگه بگفت عهد بستم ازگنه تو را رستماکنون تویی در دستممن همچو ابا هستماکنون که چنین جستماز هر بدی دور هستممن ماندم و این مسحمتا ابد در امن هستم
میترا