آسایش مسیح

خواندنی > شعر > ستایش > آسایش مسیح

در شرم و ترس وجودم

صدایت شنیدم آرام

وجودم درخشم وغم درونم

رحمت بدیدم روح درونم

ای شه مهر صبور

التیام وعشق حضور

جز تو آرامی نشاید

جزتوآسایشی نپاید

جز تو آغوشی نخواهم

جز تو خرقه ای نگیرم

چون بردی عصیان وفغان

گنه برگ خزان

آرامتراز دریام

عاشق تر از هر نام

خواهم در این هیاهو،سکوتی از صدایت

تابشنوم کلامت،کلام بنا کنندت

نگریستم بر صلیبت،گریستم بهر عشقت

آخر چگونه خوانم نامی جز عیسای رحمت

روهان

293
امتیاز دهید page
گرانبها در شبکه های اجتماعی
293