جلال پدر

خواندنی > شعر > ستایش > جلال پدر

در شب سرد شك و ترديد

نام عيسی مسيح خوش درخشيد

بر تمام انسانها اين مژده رسيد

پدر روح خويش در عيسی دميد

پسر را جلال پدر هويدا كرد

گرفت بره دست گنهكاران، خدايا كرد

چه خوشحال و شادمان شدند مردمان

كه پسر خدا آمد به گيتی عيان

دل رميده عاشقان به سامان شد

غم هر پير و جوان به درمان شد

 پايشان بشست و پی گمشدگان دويد

 گواهی  داد فرزند خدايی، بر صليب، نويد

خداوندا، بركت از تو خواهم

ز خون بره سپاسگزارم

 كه باشد روح القدس همراهم

فيض تو باشد هميشه راهنمايم. آمين

محسن

253
امتیاز دهید page
گرانبها در شبکه های اجتماعی
253