خدا آمد

خواندنی > شعر > نجات > خدا آمد

 خدا از پرده پندار ما رد شد

 و او در انتهای باور تاریک ما

 جدا از آستان و تخت خود ،آری جدا آمد…

 زمین در آن شب دیجور ظلمانی

 همی آبستن فردا و فرداهای دیگر بود

 و در تاریکی شبهای یخ مال زمستانی

 به سختی راه می پیمود

 و بر پشت زمین جای نوازش های شلاق جهالت بود

 و او زخمی میان کوره راه زندگی، گهی این سو گهی آنسو

 سرش را بر حصار کوچه های بی سرانجام جنون می سود

 و در طوفان دریای مواج پریشانی

 میان زورق بشکسته ای نامش پشیمانی

 به هر فانوس بی جانی دلش خوش بود

 که تا شاید رهش بگشاید و او را

 از این طوفان زده دریا

 به سوی ساحل امن سلامت رهنمون گردد

 ولی افسوس کان  فانوس

 در ابهام  وهم آلود یک کابوس

 به خاموشی بدل می گشت

 و این بیچاره در ژرفای آمالش فرو میرفت

 و تا گاهی دگر مبهوت میماند و

 میان دل کسی را آرزو میکرد

 که دست از آستین معجزه بیرون کند وآنگه

 شب ظلمانی او را دهد پایان

 سحرگاه چنین روزی که دنیا در سکوتی ژرف

 زمان هم پا به پا میرفت تا طومار ظلمت را بهم پیچد

 در این سو در بلندای زمین در آسمانها شور و غوغا بود

 و این زخمی شبهای پریشانی

 هنوز آبستن فردای دیگر بود

 نمیدانم چه بود آنروز

 زمین می گفت به دوشم بار ننگ عرصه تاریخ سنگین است

 زمان می گفت به زیر بار ننگ معصیت رفتن چه سنگین است

 آری وه چه سنگین است

 نمیدانم چه بود آنروز

 به ناگه از فراسوی زمان

 غریوی آشنا اندر فضا پیچید

 و از عرش برین ناگه ندا آمد

 که ای گمگشته ظلمت زده در بهر طوفانی

 آری با توام ای خم شده در زیر بار محنت و رنج و پریشانی

 آری آری آری با توام ای تو نگین خاتم زیبای کیهانی

 سر آمد غم

 سر آمد غصه و ماتم

 سر آمد انتظار و وحشت و تردید

 سر آمد تیرگی ظلمت طوفان زده دریا

 سر آمد گم شدن در وادی تردید و حیرانی

 به سر شد شام تاریک پریشانی

 و پایان یافت فصل سوز و سرمای زمستانی

 چنین سر در میان زانوان یاس و نامیدی چه بنشستی؟

 در این ماتم سرا در بستن و بنشستنت تا کی؟

 بهار آمد بهار جان فزا آمد

 سرت سبز و دلت خوش باد

 که اینک از ورای نیلی هفت آسمان

 خدا از پرده پندار تو رد شد

 و او در انتهای باور تاریک تو

 جدا از آستان و تخت خود

 آری جدا آمد

 و در ذات غلامی، خالی از شان خداوندی

 به سیمای بشر، در غایت خواری

 اما در رضامندی

 نجات جان غمگینان

 جدا از تخت خود در آسمان

 آری خدا آمد

محسن یعقوبی

272
امتیاز دهید page
گرانبها در شبکه های اجتماعی
272